- يكشنبه ۱۰ بهمن ۰۰
- ۱۶:۲۴
نام:محمد حسین فهمیده
زاده:۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶
زادگاه:قم، ایران
ملیت:ایرانی
مدفن:بهشت زهرا، تهران، ایران
درگذشت:۳۰ اکتبر ۱۹۸۰
××××××××××××××××××
وقتی که حسین فهمیده دوازده سال داشت، حوادث کردستان اتفاق افتاد. وی که عشق انقلاب وامام قدس سره را در سر داشت، به کردستان رفت، ولی چون سنش کم بود، برادران کمیته او را باز گردانند و درصدد برآمدند که از او درحضور مادرش تعهد بگیرند تا دیگراز کرج خارج نشود ولی او رضایت نداد و به برادران کمیته گفت که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم.
حسین فهمیده گفت:من باید درصدد خدمترسانی به مملکتم باشم. من نمی نویسم و اگر بنویسم حرف دروغی زده ام. وی حتی حاضر نمی شود با تهدید به زندان تعهد بدهد و سرانجام از مادرش امضا می گیرند. حسین فهمیده درهمان روزهای نخست جنگ تحمیلی، تصمیم می گیرد که به جبهه برود و به جنگ با متجاوزان بعثی برود. او در خانواده و بین دوستانش زمزمه رفتن را می افکند. حسین فهمیده، خودش را در یکی از بیمارستان های کرج به یکی از دوستانش که بستری بود، رساند و با او خداحافظی کرد و برای وی از جبهه و جنگ گفت و تکلیف الهی خود را گوشزد کرد.
یک روزکه حسین فهمیده به بهانه خرید نان از خانه بیرون رفته بود، مبلغ ۵۰ تومان به دوستش داد و از او درخواست کرد تا نان بخرد و به منزل آنها ببرد و برای رفتن به خوزستان، تصمیمش را برای دوستش گفت و از وی خواست که تا سه روز خانواده اش را در جریان نگذارد تا مانع رفتن او نشوند بعد به آنها خبر دهد. دوست وی یکی، دو روز بعد اینگونه خبرداد که:«من رفتم جبهه نگران من نباشید.»
یکی از پاسداران کمیته در تهران متوجه تصمیم حسین فهمیده شد و با وی حرف زد و سعی کرد تا او را از تصمیمش منصرف کند، ولی موفق نشد. شهید فهمیده که در عزمش راسخ بود، شهرهای جنوب کشور رفت و هرچه تلاش کرد که با گروه یا دسته ای که قصد داشتند به خطوط مقدم جبهه بروند، موفق نشد. تا این که با جمعی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرد و پیش فرمانده آنان رفت و از او تقاضا کرد تا وی را با خود ببرند. فرمانده از این کار امتناع کرد، ولی شهید فهمیده به قدری پافشاری کرد تا فرمانده را متقاعد کند که وی را برای یک هفته به خرمشهر ببرد.
هر کاری که پیش می آمد دراین مدت کوتاه، حسین فهمیده پیش قدم میشد و در تمامی کارها استعداد و قابلیتش را نشان می داد. وی در خرمشهر با دوستی که درآن جا پیدا کرده بود، یعنی محمد رضا شمس، هر دو مجروح شدند و به بیمارستان منتقل شدند و حسین فهمیده با وجود مخالفت فرمانده آن گروه با حالت مجروحیت، مجدداً در خرمشهر به خطوط مقدم بازگشت. چشمان حسین درحین برخورد با فرمانده و بعد از ممانعت او از حضور درخط مقدم، پراز اشک شد و با ناراحتی به فرمانده گفت:من ثابت می کنم به شما که می توانم به خط بروم و لیاقتش را دارم.
حسین فهمیده برای اثبات لیاقتش به فرمانده، یک مرتبه بین عراقیها حضور یافت و لباس و اسلحهای از عراقی ها بدستآورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک شد، بنحوی که رزمندگان دیدند که یک عراقی کوچک به طرفشان می آید! قصد داشتند به او شلیک کنند، که یکی از آنان گفت، صبرکنید تا با پای خودش بیاید آن گاه اسیرش می کنیم. وقتی که نزدیک شد، دیدند که حسین است و می خواهد ثابت کند که میتواند با عراقی ها با دست خالی بجنگد و شجاعت و لیاقت این را دارد که در خط مقدم حاضر شود. مسئول گروه که به توانمندی و اراده ی حسین فهمیده برای رزم در جبهه مطمئن شد، به وی اجازه داد تا در جبهه بماند.
حسین فهمیده در روز هشتم آبان ۱۳۵۹، با دوست شهیدش محمدرضا شمس که هم سنگر بودند در حمله عراقی ها، محاصره شدند. محمدرضا شمس، زخمی شد ولی حسین فهمیده با سختی و زحمت زیاد، دوستش را به پشت خط رساند و بعد از بازگشت به سنگر دید که پنج تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده اند و میخواهند آن را را محاصره و قتل عام کنند. حسین فهمیده تعدادی نارنجک به کمرش بست و به طرف تانک ها حرکت کرد. تیری به پایش خورد ولی خللی در اراده پولادین او وارد نشد و در همان حال توانست به تانک رو به رو برود و خود را به زیر تانک بیاندازد و درنهایت تانک منفجر شد.
دشمنان متجاوز با دیدن این صحنه فکر کردند که حمله ای صورت گرفته و با سرعت تانک ها را رها کرده و فرار کردند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته شد و بعد از مدتی نیروهای کمکی آمدند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی کردند.
صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام کرد که نوجوانی ۱۳ساله با فداکاری به زیر تانک عراقیها رفته و آن را منفجر کرده ولی خودش به شهادت رسیده است. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده بعد از شهادت در بهشت زهرا، قطعه ۲۴، ردیف ۴۴، شماره ۱۱ دفن شد.
↩منبع
ایرانی قوی از نظر من به معنی رشد، پیشرفت، توسعه و در یک کلمه قوی شدن ایران در همه ی ابعاد و عرصه هاست. برای قوی شدن کشور لازم است تا اقتصاد قوی و با برنامه داشته باشیم. در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران از طرف قدرت های اقتصادی جهان تحت فشار شدید تحریم های ظالمانه است اگر اقتصاد قوی نداشته باشد نمی تواند مقابل این زورگویی ها بایستد. پس ما باید اقتصاد شکوفایی داشته باشیم.
قوی شدن در اقتصاد به معنی رشد تولید داخلی کشور و عدم نیاز به واردات بسیاری از اقلام غیر ضروری به داخل کشور است.
ایران نباید کالاهایی که ما خودمان می توانیم با هزینه های بسیار کم در کشور تولید کنیم را از خارج از کشور وارد کند.
ما نه تنها در اقتصاد بلکه در دیگر زمینه ها نیز نیاز داریم قوی شویم. مثلا ما باید به دانش آموزان مهارت های ویژه و کاربردی آموزش دهیم و کیفیت مدارس و دانشگاه های خود را ارتقاع ببخشیم. اینگونه می توانیم برای نسل های بعد متخصصین باسواد و با تجربه در همه ی حوزه های مهندسی، پزشکی و دیگر عرصه های علمی داشته باشیم
قوی شدن در عرصه ی فرهنگی هم به معنی توانمند کردن نسل جوان می تواند باشد زیرا در حال حاضر بسیاری از جوان ها نوجوان ها و کودکان برای همه ی مسائل زندگی خود از کشورها یا فرهنگ های دیگر تقلید می کنند در صورتی که کشور با با سابقه ی فرهنگی و اسلامی غنی از زمان های دور خودش تولید کننده ی فرهنگ و تمدن برای تمام دنیا بوده است.
پس ما کاملا این ظرفیت را داریم که برای نسل جوان خودمان فرهنگ غنی و درستی را تدوین کنیم.
نام:محمد جهان آرا
زاده:۹ شهریور ۱۳۳۳
زادگاه:خرمشهر، خوزستان، ایران
تاریخ شهادت:۷ مهر ۱۳۶۰
ملیت:ایرانی
محل دفن:بهشت زهرا، تهران، ایران
××××××××××××××××××
محمد جهان آرا بعد از این که ۱۵ ساله شد؛ در گروه مبارزه بر ضد طاغوت قرار گرفت و در گروه حزب الله خرمشهر در سال ۱۳۴۹، عضو شد و برای براندازی رژیم پهلوی، تلاش بسیاری کرد. محمد جهان آرا، دوران جوانی خود را در حکومت پهلوی سپری کرد و آرزوی دیرینه ی او با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷، به تحقق پیوست و کوشش بی وقفه ای را به خاطر پیروزی انقلاب اسلامی، در راه حراست از دستاوردهای انقلاب آغاز کرد. او در تشکیل سپاه پاسداران خرمشهر، نقش بسیار مهمی را ایفا کرد. او با عوامل استکبار و منافقان، پس از تشکیل سپاه خرمشهر مبارزه کرد و به جنگ با عوامل مزدور خارج از مرزها پرداخت. جهان آرا به خاطر عملکرد خوبش بعنوان فرمانده ی سپاه خرمشهر انتخاب شد و توانست توطئه های مطرح شده بر ضد نظام اسلامی را خنثی کند.
محمد جهان آرا ضربه های کمرشکنی را در جبهه های نبرد به خصوص در سنگرهای گرم آبادان و خرمشهر، بر متجاوزان بعثی وارد کرد. او به خاطر داشتن خصلت هایی همچون تلاش، مجاهدت، استقامت، صبر، پایداری و فرماندهی خردمندانه، نقش عمده ای در پیروزی بر دشمن متجاوز داشت.
وقتی که جنگ تحمیلی شروع شد و رژیم صدام بر ایران، حمله کرد و همچنین ارتش بعث به خرمشهر حمله کرد، فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر به نام شهید جهان آرا در مقابل دشمن مقاومت کرد. شهید جهان آرا در جبهه نبرد، بمدت یکسال حضور داشت و به یک متفکر نظامی و برنامه ریز در میدان جهاد تبدیل شد. از این رو ، او علاوه بر سمت فرماندهی سپاه خرمشهر در اوایل سال ۱۳۶۰، در سمت های دیگری مشغول به فعالیت شد که از آن ها می توان به فرماندهی سپاه پاسداران اهواز و سرپرستی ستاد منطقه هشت سپاه اشاره کرد.
شهید محمد جهان آرا، برادر بزرگ تری داشت که او را در تهاجم نیروهای عراقی به خرمشهر، اسیر کردند و از آن پس دیگر، پیدایش نکردند. نام برادر دیگر شهید محمد، علی جهان آرا بود که در سال ۱۳۵۶ او را زندانی کردند و عاقبت در ۲ اردیبهشت ۱۳۵۷ کشته شد. برادر کوچکتر شهید محمد، حسن جهان آرا نام داشت که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، در سال ۱۳۶۰ بمدت ۷ سال زندانی شد و در تابستان ۱۳۶۷در جریان اعدام زندانیان سیاسی، او را اعدام کردند. تنها دختر خانواده جهان آرا به نام مه میباشد که همسرش، شهید شده است.
↩منبع
(بخش جدیدی به نام معرفی چهرههای انقلابی به وبلاگ اضافه میشود برای یاد کردن اشخاصی که در قوی بودن ایران فعلی نقشآفرینیهای ارزشمندی داشتند. امیدواریم که همراهان همیشگی و گرامی وبلاگ از آن راضی باشند و دانشی به آموختههایشان افزوده شود.)
↩خبرگزاری بینالمللی تصویری ایران پرس
کسب مهارتهای زندگی و ارتباطی و مجهز شدن به آنها برای دانشآموزان باعث توانمند سازی، افزایش کیفیت زندگی واثر بخش تر کردن فعالیتهایشان میشود. کسی که طالب دانش باشد، وجود علاقه برایش به عنوان یک ضرورت است و کسب مهارت، تعهد و معنویت از شاخص های اثرگذار در عرصه علم به شمار می روند. دانشآموزان میباید به همراه توفیق در عرصههای علمی، به موضوع معنویت و اخلاق مداری نیز توجه نموده تا پیشرفت در تمامی رشتهها تحقق پیدا کند.
دانشآموزان امروز مدیران فردا و مغزهای متفکر آینده هستند؛ بنابراین تقویت تشکلهای دانشآموزی به خصوص انجمنهای اسلامی باید در درجه نخست قرار گیرد. علاوه بر دانشآموزان، نقش دانشجویان و دیگر اقشار جامعه نیز در تحقق اهداف درازمدت جامعه مهم ارزیابی میشود.
وظیفه آموزش و پرورش آن است که محتوای آموزشی خود را منطبق با اهداف نظام تعریف کند. آن وقت که اهداف درازمدت نظام مشخص گردید باید آموزش آغاز شود. برای برنامهریزی و اجرای این مهم از سنین خردسالی آغاز شود چون این افراد مدیران آینده و مجریان سالهای بعد هستند. دانشآموزان از امروز باید آماده شوند تا پستهای مدیریتی و سیاستگذاری را در دست بگیرند و به نحو احسن نقشآفرینی نمایند.
اسلام سخنان زیادی در خصوص «نظم اجتماعی» دارد و بر دانش پژوهان علوم اجتماعی است که با تتبّع در متون اسلامی، تبیینی قابل قبول از نظم اجتماعی برای جامعه علمی ارائه دهند.
«با جرئت می توان گفت: آن اندازه که اسلام به نظم زندگی اهمیت داده است، در هیچ مکتب و ملتی مشاهده نمی شود; به اضافه آیات کریمه قرآنی و احادیث معتبر که به حد لازم و کافی با اشکال گوناگون، دستور به مراعات نظم و قانون زندگی داده اند.»
امام علی(علیه السلام) در وصف قرآن، می فرماید: «بدانید که در آن، علم آینده و سخن از گذشته و دوای درد شما و باعث نظم و سامان دهی میان شماست.»
اقبال لاهوری معتقد است: قرآن نه فقط یک کتاب دینی (در معنای سنّتی آن)، بلکه منبع قواعد بنیادی است که شالوده های اجتماع باید بر آن استوار باشد. جامعه ای که بر اساس ارزش های قرآنی ـ که ارزش های دایمی است ـ بنا شده باشد، یک جامعه منسجم، باثبات، امن و متعادل خواهد بود.
↩منبع
برای ذخیرهی انیمیشن روی سهنقطهی گوشه کادر کلیک بفرمایید.
↩گروه انیمیشنسازی فاطمه الزهرا
یلدا -همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله استفاده می شود.
خور روز (دی گان)- یکم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر.
در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان میدانستند و در جبهه ها رعایت می کردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.
یلدای خوشی را برایتان آرزومندیم!
↩منبع
😯😂